• وبلاگ : با خاطرات حجي
  • يادداشت : عجــــــــــــــــــــــــــب !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دلنوشته 

    با نام و يادش

    سلام

    ميگم احيانا الان ماه رمضان نيست؟؟12 ظهر و چايي؟؟؟؟

    "خوب شماوا که ازدواج کرديد اين مشکلاتاوا داشتيد يا نوچ ؟"

    اونايي هم که ازدواج نکردن ميتونن پاسخ بدن ؟؟

    اي ليلي جهاني، رو سوي بخت خود حال *** تا به ابد بماني، در چهار راه هستي


    به نظرم اين مجنونه ، فقط نقش مجنون داره . مجنوني که راحتي ليلي را نخواد همون بهتر که به توصيه شاعر گوش کنهيعني اين "گفتم که خوب باشد، تا تو روي بميري "

    يه شعري هم هست که ميگه:

    يک شبي مجنون نمازش راشکست/بي وضو درکوچه ي ليلا نشست
    عشق ان شب مست مستش کرده بود/فارغ از جام الستش کرده بود

    سجده اي زد بر لب درگاه او/پر ز ليلا شد دل پر اه او
    گفت يا رب از چه خارم کرده اي /بر صليب عشق دارم کرده اي
    جام ليلا را به دستم داده اي / وندر اين بازي شکستم داده اي
    خسته ام از عشق دلخونم نکن / من که مجنونم تو مجنونم نکن
    مرد اين بازيچه ديگر نيستم / اين تو اين ليلاي تو من نيستم
    گفت اي ديوانه ليلايت منم / در رگ وپيدا و پنهانت منم
    سالها با جور ليلي ساختي / من کنارت بودم ونشناختي

    شبهاي قدر را قدر بدونيد ! ما را هم دعا کنيد.

    يا علي


    پاسخ

    هوالحکيم... / سلام /خوش اومديد ابجي / خوشحال شديم از ظهورتون...نه ببخشيد حضورتون :دي ...فک کنم در مورد اون تاريخ صد درصد پارسي بلاگ اشتباه زده باشه آخه من ساعت 12 شب اين پست رو زدم و بايد ساعت 00 ميخوردس که احياناً اشتب از پارسي بلاگ بودس :دييي
    اونايي هم که ازدواج نکردند هنوز فرصت براي ازدواجا دارند :ديييي / آره يه شعري هم هست که مجنون ميخوند که ميگفت اين کوچه بوي ليلي رو ميده هاااااااا و ميرفت ديوارهاي اودن کوچه رو بو ميکرد . براي من شعرش قشنگ بود که گذاشتم / شعرتون هم خيلي قشنگه ولي متاسفانه ريزس / منم نميتونم ويرايشش کنم که لااقل درشتش کنم . ممنون از حضورتون در وبلاگ . يا علي مددي....